آقاي مهربانم! با دستاني خالي و چشماني باراني و كولهباري از فراموشي و غفلت از تو, آنچنان سر برآستان رحمتت ميساييم كه مگر ما را در آغوش گيري و دست نوازش بر سر همه يتيمان بي پدر كه پدر معنوي خويش را به فراموشي سپردهاند بكشي. آمدهايم تا از ظهور و انتظار فرج مولايمان مهدي بگوييم. آمدهايم تا بگوييم كه چشمان مشتاق و منتظر هزاران هزار شيدايي تو, در ساعات پاياني روز جمعه آنچنان ابري است كه ميخواهد تنها و تنها, تو را ببيند, زيرا كه جمعهاي آمد و تو نيامدي. اما يابن الحسن! چرا فقط روزهاي جمعه را به يادت هستيم و حال آنكه تو از ما خواستهاي كه در همه حال و در هر روز و هر ساعت, به ياد و فكر تو باشيم و براي فرج و ظهورت دعا كنيم. باشد كه با دعايت هر لحظه به يادت باشيم. اي دلسوز همه منتظران! چشمان خسته ما, تو را ميخواند و تنها تو را نجات بخش خود ميداند. بيا كه با آمدنت به اين دنياي پر از حيله و افسون, نيرنگ و نفاق, كفر و بي ايماني ,پاياني شوق انگيز ببخشي و آنرا از عدل الهي سيراب كني. بيا كه همگان منتظريم