سلام دوست من خوبي/
وقتي که اعتماد من از ريسمان سست عدالت آويزان بود
و در تمام شهر
قلب چراغ هاي مرا تکه تکه ميکردند
وقتي که چشم هاي کودکانه عشق مرا
با دستمال تيره قانون ميبستند
واز شقيقه هاي مضطرب آرزوي من
فواره هاي خون به بيرون ميپاشيد
وقتي که زندگي من ديگر
چيزي نبود ، هيچ چيز بجز تيک تاک ساعت ديواري
دريافتم ، بايد . بايد . بايد
ديوانه وار دوستت بدارم
سلام.
من يه بار قسمتم شده به اون عزيزان سر زدم. خوش به حالتون.
با سلام خدمت شما
خوش بحالتون با اين مهماني اشرافي شما
كاش البته ما هم بصورت خانوادگي با عد™اي از خوبان ميخواهيم به يك مهموني شبيه مهموني شما بريم فقط تعدا د ميزبانان آون خونه اي كه ما ميخواهيم بريم زياد هستند جوري كه جز خدا هيچكسي نمي تونه اونها رو بشماره
و يك چيز ديگه ::جايي كه ما مهموني ميريم برخي از ميزبانان اون خونه فرش زير پاي ماشدند
دعا كنيد تا ميزبانان ما تحويلمون بگيرند