سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

«آزمون دورۀ سوم بندگی »

رجب آمد ورفت ،شعبان هم رفت ، رمضان هم آمد ، پروندۀ این دوره ؟

رمضان قطرات تلنگرامتحانی است برنفس تو!!

پس آماده باش برای ........

رمضان آمد تا از لباس دنیا رها باشی ولباس پاک آسمانیت را بپوشی .

رمضان آمد تا زکات بدنت را بپردازی .

رمضان آمد تا با بندگی ات از شرمندگی ات اقرار کنی .

رمضان آمد تا عطرخوش رحمت را بیشتر ببویی .

رمضان آمد تا دستان نیازقشنگ تو به سوی او با دلی پاک باز باشد .

رمضان آمد تا دست نوازش برسر فطرت کشد تا شاید ...

***رمضان خوش آمدی ***

*میهمانان خدا خوش آمدید *




نوشته شده توسط :مهدی جو (کبری قربانی دشتکی)
 
چهارشنبه 85 مهر 19 11:25 ص
نظرات دیگران [ نظر]


 

در هنگام فرا رسیدن ماه رمضان پیامبر سه بار فرمود :سبحان الله ! به پیشواز عجب ماهی می روید؟! وعجب ماهی به شما روی می آورد !

از چشمۀ دلهاصدای ربّنا می آید ،صدایی دلنشین ومهربان،که هرکسی نمی تواند ، ارزش آن رابداندواحساس کند!

درکویر سینه ام،چشمه های«ربّنا»ست               برلبم شکوفۀ «آتِ ما وعدتنا»ست

بند بند هستی ام، تر جمان این دعاست               « لا تزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا»

  از ماه رمضان چی می دونیم؟من فقط می دونم وقتی این ماه زیبا می یاد ، با کوله باری پر از برکت ومهربانی و بخشش و.....در مجموع بوی همۀخوبیها می یادوهمچنین این رو میدونم که همه می تونن به نوعی بندگی شون رو نشون بِدن .اگه می خواین مخلص ودوست خدا باشی بایدلحظه لحظه زندگیت ،حتی نفس کشیدنها هم فقط ،وبرای خدا باشد، از خودت ،از مال واین زمین رها بشی دلت رو ببری توآسمون وثابت کنی.این ماه ویژه ، فرصت وامتحانی است ویژه ؛برای درست زندگی کردن ودرست بندگی کردن و...کوتاه وخلاصه بگم :از زیبایی این ماه ،همۀ قلم ها ،همۀ ما وبلاگ نویسها ،همه چیز و همه کس هم ،که جمع شوند ،شاید بتوانیم گوشه ای از ارزش وبرتری این ماه را بنویسیم ولی نمی توانیم ارزش ماه مبارک رمضان را حساب کنیم!!!!!!!پیامبر بزرگ اسلام حضرت محمد صلی الله علیه وآله) می فرمایند:اگر بنده ارزش ماه رمضان را بداند ،آرزو می کند که سراسر سال ، رمضان باشد.

خداحافظ زمین

سلام آسمان

بزودی ؛برای استقبال وخوش آمدگویی ماه مبارک رمضان دروبلاگ یوسف صدای ربنا شنیده خواهد شد

  




نوشته شده توسط :مهدی جو (کبری قربانی دشتکی)
 
شنبه 85 شهریور 25 1:23 ع
نظرات دیگران [ نظر]


 


(وَعزیزٌعلیََّ)لا أسمعُ لکَ حَسیساً وَلانَجوی
And it is in tolerable for me) not to hear a sigh of breath nor any whish prering from you.)
وسخت است بر من که ازتوصدایی ونجوایی به گوشم نرسد.
 

آقاجان! ای امید قلب زهرا!ای یوسف گمگشته ی زهرا !اینک
با قلبی پرسوز وسینه ای مملوّاز گداز وچشمانی سرازیر از اشک ،فریاد می نهیم :ای عزیزترین عزیزان !ای گرامیتر از یوسف یعقوب !اگر دلباختگان یوسف با دیدن روی دل آرای او انگشت بریدند، شیفتگان توبدون دیدن جمال زیبایت از جان وتن گذشتند و در آتش فراقت پروانه وار سوختند ،شاید که بر قلبهای سوخته آنان آب وصال بریزی وبا صبح ظهورت شام ظلمانی هجران آنان را به روز روشن مبدل سازی .

اما باز این جمعه هم آمد وتونیامدی ؟!
 
اما>>>آتش عشق تودر سینه نهفتن تا کی
همه شب از غم هجرتو نخفتن تا کی
اما بالاخره جمعه ای دیگرخواهد آمدحتماً




نوشته شده توسط :مهدی جو (کبری قربانی دشتکی)
 
جمعه 85 شهریور 10 6:43 ع
نظرات دیگران [ نظر]


 

مسلمانان

مسیحیان

یهودیان

زرتشتیان

برهمائیان

هندوها

ارمنی ها

همه معتقدند و بدانند که »»»»» او خواهد آمد 




نوشته شده توسط :مهدی جو (کبری قربانی دشتکی)
 
جمعه 85 شهریور 10 2:1 ص
نظرات دیگران [ نظر]


 

موالید با سعادت امام حسین ، حضرت سجادو حضرت عباس (علیهم السلام )

امتحان یک دانش آموز

سلام، با خودم می گفتم آخه بنده ی خدا!چی کار داری می کنی؟ یکی نیست به من بگه آی آدم حسابی ، هی وقتتو تلف میِِکنی 22سال وقتتو همین جوری مثل آب هدر دادن،بیخود هدر دادی، بست نبود سه ماه فرصت داری چرا استفاده نمی کنی ..!؟

ماه رجب اومد ورفت شعبان هم که دو روزش رفت یه لحظه بشین فکرکن چی کار کردی،من که سراز کار خودم نیاوردم چه برسه به کراماًکاتبین که مأمورن ومعذورکه گل کاریهایِِه منو بنویسن. نکنه! توامتحانات امسالم رد بشم، وای وای! خدا نکنه...
آخی یادش بخیر!...چه روزایی داشتیم ... بگذریم ...یادم افتاد به چند سال پیش ،تو راهنمایی ،دبستان ثلث اول وثلث دوم وسوم ،شما یادتونه ؟
نمی خوام زیاد وقت با ارزشتونو بگیرم ، بی پرده بگم:ثلث اول :تو درسهامون یه ذره ضعیف بودیم (شما رو نمی گم با خودمم)تا می اومدی خودتو جمع وجورمی کردی: می دیدی ثلث دوم با کمال وقت شناسیه خودش از راه می رسید،حالا تجدید شدی اونقد زاروزارنعره میزدی که همه می فهمیدن توتجدید آوردی که ای وای فلانوفلان شد!من امتحانامو خوب دادم . آخه آدم حسابی !این اشکال از توِه نه معلم بیچاره که نمره ی خوب به تونداده بود، تو درستو خوب نخوندی چه ربطی داره به معلم بیچاره ...از اینجا دیگه تصمیم جدی میگرفتی که واقعاً درس بخونی کلاس جبرانی و ازاین حرفا ...تا چشماتو به هم می زدی ثلث سوم هم اومد:تمام تلاشتو می کردی تا بالاخره قبول می شدی .

کجا میری؟ تازه حرفام دارن شروع می شن :حالا حکایت این سه ثلث تحصیلی برمی گرده به چی ؟به این سه ماه قشنگ خدا ...
ماه رجب(ثلث اول) :ضعیف بودی ،ماه شعبان( ثلث دوم )چی ؟ بازم می خوای ضعیف باشی؟نه!نه! دیگه نمیخوام هر چی هست بسمه،می خوام جبران کنم ،دیگه نمی خوام جلو معلمم (خدا )کم بیارم که ، شاگرد(بنده ی)خوبی نیستم میخوام خودمو آماده کنم واسه ماه بعدی ،دیگه نمی خوام توامتحانات این سال هم تجدید بشم می خوام کارنامم تو روزِقیامت به دست راستم باشه نه دست چپم ...
اگه توهم میخوای ضعیفی امتحاناتتوتوماه رجب جبران کنی،(خداییش، خودمونیما، بهتون بر نخوره چیکارکردیم جزء علافی نشستن پیش کامپیوتر(واقعیته که باید قبول کنیم چه بخوای چه نخوای داری امتحان میدی) خوب دیر نشده ماه شعبان هم فرصت داری خودتو آماده کنی واسه ماه بعدی پس بسم الله... اما یه نکته رو نباید فراموش کنیم که باید برنامه ی درستی داشته باشیم. خب! حالا بیایمو دو رکعت نماز بخونیمو، چند روزهم روزه بگیریمو، چندی هم ذکر ودعا،که وظیفمونو انجام بدیمم ،نه جانم!اینجوریها هم که فکرمیکنیم نیست، تنها چیزی که مایه ی امیدواریه ،اینه که ،همین عبادتها،همین روزه گرفتنا، فقط وفقط باید خالصانه وقربتأ إلی الله.همین...والسلام

« ان شاءالله که همه درامتحانات این ماه سربلند باشیم »
«مؤفق باشید»




نوشته شده توسط :مهدی جو (کبری قربانی دشتکی)
 
سه شنبه 85 شهریور 7 11:0 ص
نظرات دیگران [ نظر]


 

   چرا به هر سو که می نگرم ظلمت است ؟! چرا به هر گلی که می نگرم پژمرده است ؟!چرا به هر شیشه دلی که می نگرم شکسته است ؟! وچرا گم گشته زهرا تنهای تنهاست؟!  اینقدر از این چراها تو دریای ذهنم موج می زند که مغز سرم در حال انفجار است !

   دلیلش خیلی ساده است چون دلیلش پیش من و تو و اوست یکی از دلیلهایش : چون تا به حال یعقوب واقعیش نشدیم . آقاجان دل شیعه پوسید تابه کی انتظار  تابه کی منتظر

منم عاشق منم دیوانه تو

تویی شمع و منم پروانه تو

تویی یوسف منم یعقوب راهت

به هر جا  می رسم گیرم سراغت

بگردم در به در در دشت و هامون

به دریا و به صحرا وبیابون

تویی نور دو چشمان تر من

اگر منت گذاری بر سر من

بود عمری که در راه تو هستم

میان این همه دل به تو بستم

بیا مهدی که از هجرت خمیدم

ولیکن عاقبت رویت ندیدم 

 




نوشته شده توسط :مهدی جو (کبری قربانی دشتکی)
 
دوشنبه 85 مرداد 30 12:42 ع
نظرات دیگران [ نظر]


<      1   2      
لیست کل یادداشت های این وبلاگ