وارد می شی کفشاتو در میاری، نه ! صبر کن ، باید همین جا خودتو از تمام وابستگها به دنیا خالی کنی، وارد می شی ! تند تند راه میری، بازم صبر کن، روی یه تابلو نوشته آهسته قدم بردارید اینجا به خون شهیدان مطهر است! اطرافتو نگاه می کنی، ولی خوب نگاه کن و عمل ! بشین راحت باش ! درسته، چادر و لباست خاکی می شه ولی همون لحظه یاد خاکی شدن چادر مادرت زهرا (س) و زینب (س) می افتی ! دلت می شکنه و گریه می کنی !
ناله هاشون غم انگیزه ولی خیلی قشنگه ، نمار شباشون ! این همه عشق ! صداهاشون الان هم به گوش می رسه فقط با دقت گوش کن ببین از تو چی می خواستن و چی می خوان !؟
خیلی دلم می خواد جای اونا بودم ، اصلا خیلی دلم می خواد مثل اونا بشم .... وای چه شود ؟! اینها همه فکرهای من و شماست.... اینجا طلائیه بود....
فکه... اینجا پر از پرچم های سرخ وسبز یا حسین(ع) ویا ابالفضله(ع).... اونجایی که لاله زیاد داره ولی می گن خیلی هاشون هنوز سر از خاک بیرون نیاوردن، اینجا ردپاها خیلی زود روی خاک به جا می مونه بازم آهسته قدم بردار مبادا روی لاله ها پا بذاریم ...نفسا تند می شه طپش قلبها بیشتر می شه بازم می شینیم اشک همه با حرفهای راوی و رفیق لاله ها، روی خاک ویا چادر و لباس، روی صورت جاری می شه ! اینجا محل شهید شدن 120 نفر عاشق ! چه رنج وسختیهایی؛ که تحمل کردنش عاشق واقعی می خواد اونم اینجا ، میان مین وسیم خاردار و خاک ، به این میگن عشق و عاشقی ...عشق یعنی یک پلاک ویک استخوان معنی حسین(ع) رو اونا همین جا فهمیدن ، عطش، تشنه ای، یاد امام و شهدا دلو می بره کرب وبلا ...
شلمچه کربلای ایران، سنگرها، خاکریزها صدای سید شهیدان اهل قلم ، صدای تیر وتانک و رزمنده ها باز هم عطش و صدای ناله و آه !
آه کربلا ! اینجا تا کربلای حسین چقدر راهه چقدر فاصله اس ؟ ولی خیلی نزدیکه ! روبروش می شینی و از چند کیلومتری حسرت دیدن گنبد و ضریحش رو از نزدیک می خوری ؟! خیلی سخته! نه؟
کربلا، اروند، چزابه، طلاییه، فکه و ... همه به یاد مادرشان زهرا، آنها کسانی بودند که بر روی لباسشان می نوشتند می روم تا انتقام سیلی مادرم زهرا بگیرم وهمین کار را هم کردند و الان نوبت ماست این ها همه دل ما شعیه ها رو می سوزونه دل نسلهای قبل ، نسل سوم که از همه جا برای دیدن این همه عشق بازی عاشقانی که مال وجان ویار خود را فدا ی راه امام حسین کردند به اینجا می آیند معنی حسین یعنی بابی انت و امی و نفسی آنها...کی شود مهدی بیاید یا حسین(ع)... انتقامت را بگیرد یا حسین(ع)
نوشته شده توسط :مهدی جو (کبری قربانی دشتکی)
جمعه 86 فروردین 10 10:59 ع
نظرات دیگران [ نظر]
دیشب دعوت یکی از دوستان بودیم بعد از شام ، یه حسی بود می گفت نریم یه حس دیگه می گفت بریم، اما چون از چند شب قبل زنگ زده بودند، راه افتادیم حالا ازقضا خودشون دعوت بودند و یادشون رفته بود به ما بگن ما رفتیم ولی میزبان ما داشت می رفت و خیلی هم ناراحت شد ومثل این که قسمت بود از خونه بیاییم بیرون، یه جای دیگه دعوت بودیم تو راه فکر می کردیم کجا بریم....حرم ،هیئت، خونه یه دوست دیگه...یه دفه یاد یه عده از رفقا افتادم که خیلی وقت بود بهشون سر نزده بودیم، منزل قشنگشون بالای تپه ای هست که مسجد حضرت خضر(ع) هم بالای اونه، یه لحظه به همسرم پیشنهاد دادم که بریم پیش اونا و اتفاقا مارو که دیدن نمی دونم چه جوری شد که ما رو دعوت کردند، سرشون حسابی شلوغ* بود..... دعوت 14نفر که باهم خیلی صمیمی هستند(13ساله و 18ساله و بیست ساله )... شاید باورتون نشه که مگه یه بچه سیزده ساله یا جوان هیجده ساله ما رو دعوت کرده با این که سنشون خیلی کمه ولی روح بزرگی دارن...با خودم گفتم چه عجب بالاخره یه شب ما رو دعوت کردند ..چه جوانهایی، کسایی که از جان ومال و مادر و پدر گذشتند واز دین خود دفاع کردند ..فکر کنم تا به حال فهمیده باشید که اون 14 نفر( که بودند ؟!....اونا شهدای گمنام بودن.... رفتیم .... روضه امام حسین خوندیم*... با شهدا درد و دل کردیم جای همه شما خالی بود مهمونی با صفایی بود حسابی از ما پذیرایی *کردند...تازه می خواستیم با کلی منت نذری هم بدیم نصفشو قبول کردند و به ذهنمون زد که بقیشو از طرف اونا بندازیم تو ضریح حضرت معصومه(س) ...وماهم قول دادیم که یادمون نره ... تازه کرایه تاکسی رو هم خودشون قبول کردند ...بله مهمونی این جوری هم می شه ....
حالا اگه ماهم دعوت اون خونواده بودیم حتی که نه حتما یادمون به این شهدا نمی افتاد و تو اون مهمونی از یادشون غافل بودیم... خدا روشکر می کنم که این مهمونی نرفتن خونواده سید واسطه شد برای یاد اونا .... بله مناسبه بگم، فردا روز بزرگداشت شهدا و سالروز تاسیس بنیاد شهید انقلاب اسلامیه و وظیفه حکم می کنه که به خانواده شهدا سر بزنیم و یادی از آنها بکنیم، اگه پدر شهید یا مادر شهیدی تو فامیل داریم حتما به خونه اونا بریم تا ثابت کنیم هنوز یاد شهدا که برای کشور خود و جامعه افتخار کسب کردند هستیم. من یه سوال تو ذهنم ایجاد شده؟ که چرا تو روز جهانی زن، هیچ جا و هیچ کس یادی از زنان شهید کشور نکردند؟ بله درست شنیدید شهیدان زن، از اینجا یه نگاه یه آمارشون بندازین! اونا هم مثل خیلی از زنهای دیگه می تونستند تو خونه بشینند و خونه داری کنند اما حس زینب وار اونا رو آروم نذاشت و برای حفظ دین ومیهن خود جان خود را در معرض هزاران خطر دشمن قرار دادند .... ولی چرا از استواری ومقام این زنان شهید یادی نمی شود؟....چرا؟
------------------------------------------
پی نوشت
1.همیشه به هم خوردن مهمونیها بد نیست
2. پذیرایی پفک و چیپس ، همراه با کرایه تاکسی(یه ماشین صلواتی)
3. این اس ام اس های بی محل هم بد جوری وسط روضه خوندن رژه می رفتن!
نوشته شده توسط :مهدی جو (کبری قربانی دشتکی)
دوشنبه 85 اسفند 21 12:30 ع
نظرات دیگران [ نظر]